کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



ذکر زمزمه ای شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : سید محسن حسینی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر :     قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)    

پخش سبک                   (به سبک: ای ماه من می ریزم از....)

من که دگـر بار سـفـر بـستم مدیـنه           من زائـر کـرب و بلا هـستم مدیـنه

می‌سوزد از پا تا سرم، ای وای، ای وای           شد پـاره پـاره جگـرم، ای وای، ای وای


شـد لحـظه‌هـای آخـرم، ای وای، ای وای

از چشم زین العـابدین، ای وای، ای وای           خون می‌چکد روی زمین، ای وای، ای وای

مدیـنه حـالـم را ببـیـن، ای وای، ای وای

*************************

با چشم خود دیـدم حـرم آتش گرفته           دیـدم که از پـا تا سرم آتـش گرفـته

عمه به سوی من دوید، ای وای، ای وای           او نـاله‌هـایـم را شنـیـد، ای وای، ای وای

او بارها جـانم خـریـد، ای وای، ای وای

تـن‌های بی سر دیـده‌ام، ای وای، ای وای           من عون و جعفر دیده‌ام، ای وای، ای وای

من جسم اکـبـر دیـده‌ام، ای وای، ای وای

*************************

دیـدم مـیـان قـتـلـگـه بـا اشک دیـده           من بـوسۀ عـمّه به رگ‌های بـریـده

من دیده‌ام باغ خزان، ای وای، ای وای           دیدم که عمّه شد کمان، ای وای، ای وای

من بـودم و آه و فغـان، ای وای، ای وای

دیدم به پیکر سر نبود، ای وای، ای وای           انگشت و انگشتر نبود، ای وای، ای وای

هـرگـز مرا باور نبود، ای وای، ای وای

*************************

زخم زبان‌ها کرده همچون شمع، آبم           در شام و کوفه خارجی کردند خطابم

من اشک و ناله دیده‌ام، ای وای، ای وای           افـسـرده لالـه دیـده‌ام، ای وای، ای وای

پـیـر سه ساله دیـده‌ام، ای وای، ای وای

خون ریزد از چشم ترم، ای وای، ای وای           دیدم سه ساله خواهرم، ای وای، ای وای

بـاشـد شـبـیـه مـادرم، ای وای، ای وای

: امتیاز

ذکر زمزمه ای شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : سید محسن حسینی نوع شعر : زمزمه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک   

مـن امــام ســاجــدیــنـــم            ای مـدیـنــه دل غـمـیـنــم

ای مــدیـنــه آمـد امـشـب            لــحــظـه‌هـای آخــریـنــم


ای مدینه بوده‌ام من یار عشق            بود‌ه‌ام من قـافـله سـالار عشق

ای مـدیـنه با دو دست بـسته‌ام            رفته‌ام من بر سر بازار عشق

وای من ای وای من، وای من ای وای من

***************************

مـانـدم از كـجــا بـگـویـم            از غــم و بــلا بــگــویــم

ای مـدیـنـه بـا تـو امـشب            مـن ز كــربــلا بـگــویـم

دیـده‌ام پـر خــون دل آواره را            دیـده‌ام تـن‌هـای پـاره پـاره را

من به روی دست بابایم حسین            دیـده‌ام لـبخـند شیـر خـواره را

­­­­­­­­وای من ای وای من، وای من ای وای من

***************************

جـان من بر لـب رسـیـده            دیــده‌ام گـلـهــای چــیــده

مـثـل عــمـه بـوســه دادم            مـن بـه رگـهــای بــریـده

بی كـفـن جـسم امـامـم دیـده‌ام            از تماشایش به خود لـرزیده‌ام

خـم شدم من تن پاره پـاره را            در مـیــان بــوریـا پـیـچـیـده‌ام

­­­­­­­­وای من ای وای من، وای من ای وای من

***************************

من ز غـم افـسـرده بـودم            مـثـل گـل پـژمـرده بـودم

اگـر عــمـه نــبـود آنـجـا            تـوی خـیـمـه مُـرده بـودم

كــاروان اشـك و نـالـه دیـده‌ام            چــیـدن یـك بـاغ لالـه دیــده‌ام

نیمه شب در گوشۀ ویرانه من            داغ زهـرای سـه سالـه دیـده‌ام

وای من ای وای من، وای من ای وای من

***************************

كـنج ویـران در بـرم بود            او سه ساله خواهـرم بود

من خودم دیدم كه رویش            مـثـل زهــرا مـادرم بـود

طفل خسته پیـكرش آزرده بود            پیش چشمم تازیانه خورده بود

گـر نـمی‌شد عـمۀ من سپـرش            او به راه شام و كوفه مُرده بود

وای من ای وای من، وای من ای وای من

: امتیاز

ذکر زمزمه ای شهادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : علی انسانی نوع شعر : زمزمه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک      

به تاب و تَعـبَم من، ز غـم لَبالَبم من            اگر که زنده ماندم، رَهین زینبم من

مـنـم یـوسـف زهــرا            که مانده‌ام به صحرا


واویـلا واویـلا، واویـلا واویـلا (۲)

**********************
منـم غـریب شهـری، که آشنا ندارد           
کسی جز غُل و زنجیر، به من وفا ندارد

مـنـم یـوسـف زهــرا            که مانده‌ام به صحرا

واویـلا واویـلا، واویـلا واویـلا (۲)

**********************

اگر مرا نکشتند، نه اینکه بود امانم            عدو گمان نمی‌کرد، که من زنده بمانم

مـنـم یـوسـف زهــرا            که مانده‌ام به صحرا

واویـلا واویـلا، واویـلا واویـلا (۲)

**********************

چنان عدو دو پایم، به زیر ناقه بسته            که دانه‌های زنجیر، به اُستخوان نشسته

مـنـم یـوسـف زهــرا            که مانده‌ام به صحرا

واویـلا واویـلا، واویـلا واویـلا (۲)

**********************
به عمّه بس جفا شد، چو ماهِ نو، دو تا شد            شد آنگونه هِلالی، که انگشت نُما شد

مـنـم یـوسـف زهــرا            که مانده‌ام به صحرا

واویـلا واویـلا، واویـلا واویـلا (۲)

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در گـیر و دار غـائـله زیـنب اگر نبود            شـلاق بود و سلـسلـه زیـنب اگر نبود

ما بـین کـربلا و همین روضه‌های ما            تا حـشـر بود فـاصله زیـنب اگـر نبود


بـین صبـورهـای جهـان در کـتـاب ها            یک واژه بود حوصله، زینب اگر نبود

ذُخـرالحـسیـن بود بـرای مـسیـر شـام            در قـصـۀ مـبـاهـلـه زیـنـب اگـر نبـود

از شام تا به کوفه از این بیـشتر یقـین            پـا مـی‌گـرفـت آبـلـه زیـنب اگـر نـبود

قــطـعـاً پـیـام کـربـبـلا جـاودان نـبـود            یک پـای این معـادلـه زینب اگـر نبود

صبر سکینه نیز به سر می‌رسید زود            در کـوچـه‌ها محـصل زیـنب اگر نبود

کشتی، شکست خوردۀ طوفان طعنه بود            در شام و کـوفه ساحل زینب اگر نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن قصۀ افتادن حضرت رقیه از ناقه حذف شد

میداد زجر، زجـر دو چندان رقـیه را            آن شب میـان قـافـلـه زیـنب اگـر نبود

مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کسی‌که از تو و از داغ تو خـبر دارد            هـمیـشـه در غـم تـو دیـدگان تـر دارد

دلی که سوخت برایت خدا بهایش داد             خـدا به سـوخـتگان غـمت نظـر دارد


قـسـم به نـالـۀ زهـرا کـسی نـمی‌مـانـد            اگـر که پـرده خـدا از غـم تو بر دارد

مـن از تــلاطـم امـــواج آب دانــسـتـم            که در مصیـبت تو آب هم جگـر دارد

به ساحت حرمت میرسد هرآن کس که            شبـیه فـطرس درگـاه بـال و پَـر دارد

به جـمع گـریه کـنان حـسین و کرببلا            ببـین ز عـرش خـدا فـاطمه نظر دارد

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر مطهر امام

شاعر : حامد تجری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

خواستم جانـم زره باشد برایت، دیر شد           حلقه‌های زخم از پا تا سرت زنجـیر شد

منعکس شد رنگ خونت در غروب آفتاب           قلب مجروح تو هم خورشید این تصویر شد


تیغ ها روی تنت در هم گره خوردند؛ آه!           هر کدام از این گره‌ها باز با شمشیر شد

هـیچ جای سالـمی روی تـنت نگـذاشتـند           تازه کم کم با گـلویت نیزه‌ای درگیر شد

چند روزی بر فزار نیزه بودی، بعد از آن           آمدی روی زمین و خاک از خون سیر شد

چند دندان شکـسته؛ چند خط با خیزران           خواهرت این صحنه‌ها را دید و آخر پیر شد

صبح نزدیک است؛ چون نور خدا می‌تابد از           سورۀ فجری که روی حنجرت تحریر شد

: امتیاز

مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : حسین ایمانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فع قالب شعر : غزل

ای غزل صبر و استـواری و ایثار            شیرزنِ کـربلا…. وصـیِّ علـمدار

روی ســرت سـایـۀ کــتـاب الــهـی            زیـر قـدمهـای تـوسـت گـنـبـدِ دَوّار


دیـدۀ گـیـتـی نـدیـده مـثـل تو زیـنب            هرنفست بسته شد به هرنـفـس یـار

حُجب و حیا و عـفاف فاطمه داری            خـطبـۀ تو خـطبه‌های حـیـدرِ کـرّار

صبر تو سِرِّ ثـبوت کرب و بلا بود            زمزمه‌ات درس دین شناسی و رفتار

نـدبـۀ روی لـب تـو مـی‌شـود آخــر            زمـزمـه‌هـای وصال جـمـعۀ دیـدار

: امتیاز

مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

گریه کرد و آه سردی از دل مضطر کشید           آن که با انگشت زخمی لاله‌ای پرپر کشید

کوچه کوچه شهر پیغمبر سراسر ناله شد           تا شهـیـد زنـدۀ زینب عـبا بر سر کـشید


روضه یعنی بعد روز واقعه با دست خود           نیزه‌ها را یک به یک از پهلوی اکبر کشید

روضه یعنی که عموی خوش قد و بالاش را           تکه تکه مثل طفل کوچکی در بر کشید

از خجالت آب شد در پیش چشمان رباب           هر زمانی که گریزش به لب اصغر کشید

روضه یعنی اینکه این آقا به چشمش دیده است           بی‌حیا دشداشه‌اش را تا زد و خنجر کشید

روضه یعنی دست های ناتوانش بین راه           خارها از دست و پای زخمی خواهر کشید

روضه یعنی روضه‌های ناتمام محفـلش           باز هم مرثـیه‌هایش به شبی دیگـر کشید

رشته کوه درد و غم را مثل زخم کهنه‌ای           روی دوش خسته‌اش تا لحظۀ آخر کشید

مو کنان، مویه کنان بر سینه و سر میزنیم           یک عـلی دیگر از این خانواده پر کشید

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل عدم رعایت قافیه که رکن اصلی شعر است حذف شد، اقرار به نداشتن قافیه مجوز سرودن شعر بی قافیه نیست!!!!

بعد از این در روضه‌اش قافیه کم می‌آورد           او پدر را از دل گودال خون بیرون کشید

روضه‌ام امشب اگر مکشوفه شد شرمنده‌ام           او خودش مرثیه‌هایم را به خاک و خون کشید

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت شأن اهل بیت حذف شد

روضه یعنی هرقدم در پیش چشمان ترش           دست شومی از سر آیینه‌ای معجر کشید

ربانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط

تا اشک هست در بصرم گریه می‌کنم            با این تـوان مخـتـصرم گـریه می‌کـنم

تـنها نه با دو چـشم تـرم گـریه می‌کنم            با خـون مانده بر جگـرم گریه می‌کنم


رنـگـم زمـان دیـدن مـذبـوح مـی‌پــرد            یا لحظه‌ای که طفـل گـلـوبند می‌خـرد

یا مادری که کودک شش ماهه می‌برد            با هر چه هست دور و برم گریه می‌کنم

روح صحیـفه پُـر شده از گریه کردنم            خـمس عـشر، بهـانه شده بهـر شیـونم

گـاهـی گـریـز بـین ابـوحـمـزه می‌زنم            بـیـن نـوافـل سـحــرم گـریـه مـی‌کـنـم

از خـنده‌های حـرمـله زجری کشیده‌ام            من کـه عـقـیـلـه را سـر بـازار دیـده‌ام

بـر دردهـای عــمـۀ قـامـت خـمـیـده‌ام            بر غـربت بـزرگ حـرم گریه می‌کنم

ناموس خود به ناقۀ عریان که دیده است؟            آتش میان زلف پریشان که دیده است؟

افـتادن قـطار اسیـران که دیـده است؟            عمری است با غم سفرم گریه می‌کنم

بایـد چه کـرد بـین گـلـو آه و نـالـه را            زخـم عـمیـق پهـلـو و بـازوی لاله را

خیلی زدند خواهر من را، سه ساله را            یـاد رقـیـه بـا پـســرم گـریـه مـی‌کـنـم

وقـتـی عـقـیـلـه وارد بـزم شـراب شـد            وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد

روی سـرم تـمـام زمـانـه خـراب شـد            بر خـاک ریخـته به سرم گریه می‌کنم

یــادم نـمـی‌رود پــدرم را پـیــاده بـود            هر طور بود روی دو پـا ایـستاده بود

بر نـیزۀ غـریـبی خـود تکـیه داده بود            بـر حـال غـربت پـدرم گـریه می‌کـنـم

عمامه‌اش به خاک لگـد مال مانده بود            خـیلی غـریب در ته گـودال مانده بود

با کام تشنه، زخمی و بی‌حال مانده بود            از اوج روضه با خبرم، گریه می‌کنم

بـالـم زمـان پـا شـدنـم تــیـر مـی‌کـشـد            از داغ زهـر کـل تـنـم تـیـر مـی‌کـشـد

حالا که تشنه‌ام... بدنم تیـر می‌کشد...            ... یاد عموی تشنه ترم گـریه می‌کـنم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در کوفه

شاعر : حبیب نیازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من که جز با تو هوای سفرم هیچ نبود            سـفـرم بود، ولی هـمـسـفـرم هیچ نبود

رفت سامان من از بی‌سر و سامان شدنت            با سرت جز قـدم در به درم هیچ نبود


نکـنـد فکـر کـنی خـستـه‌ام از راه امّـا            کاش در کوفه مسیرِ گـذرم هیچ نبود!

شهر تعطیل و همه منتظرِ خـواهر تو            سـر دروازه رسیدن نظـرم هـیچ نـبود

زینب و رد شدن از بین شلوغی؟اینجا؟            اصـلا انگـار زمـانـی پـدرم هیچ نبود

سـرِ در نـیـزۀ عـبـاس شـده درد سـرم            به زبانِ همه غـیر از خـبرم هیچ نبود

راه باز است ولی، باز شده هر چشمی            راه تا راه به جـایـی بـبـرم هـیچ نـبود

جگـر شـیـر خـدا، داده خـداوند به من            با تمـاشای تو دیگر، جگـرم هیچ نبود

یا که ماه روی تو نیمه هلالی شده ست            یا که نه، سوی دوتا چشم ترم هیچ نبود

لطف کن از سرِ نی، با دل این دخترکت            جز صدای "ابتا" دور و برم هیچ نبود

نان و خرما صدقه میدهد این کوفه به ما            غیرِ دلشوره روی بال و پرم هیچ نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانطور که در کتب منتهی الآمال ص ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ص ۲۳۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۱۱؛  مقتل جامع ج۱ ص ۱۴۱، پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۰۴ و دیگر کتب معتبر آمده است سر به چوبۀ محمل زدن و مغایرت با روایت های معتبر است ؛ این قصه اوّلین بار در کتاب نورالعین منسوب به اسفراینی جعل شده است جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چوبۀ محمل و پیشانیِ من بود شکست            رونـمای تو از این بیـشترم هـیچ نبود

مناجات با سیدالشهدا و مصائب ورود اهل بیت به کوفه

شاعر : مهدی خیامیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مـا آب از دو دیـدۀ گـریـان گـرفـته‌ایم            از سفـرۀ شـماست اگر نـان گرفـتـه‌ایم

روزی ما به دست شما میخـورد رقـم            پس رزق را ز دست کریمان گرفته‌ایم


از عشق های بی‌سر و سامان گذشته‌ایم            با عشق روضه‌هاست که سامان گرفته‌ایم

عـالِـم زیـاد هست که کـافـر کـند مـرا            از دست روضه خوان تو ایمان گرفته‌ایم

مـا مُــردۀ گـنـاه و گـنـاهـی نـداشـتـیـم            تو آمدی و از نـفـست جـان گـرفـته‌ایم

دردی به جز تو نیست دوایی به جز تو نیست            بـا درد آمـدیـم که درمـان گـرفـتـه‌ایـم

شـرمـنـده‌ایم از غـمـتان جـان نداده‌ایم            مشکـل چه بود اینـقـدر آسان گرفته‌ایم

دل سنگ بوده‌ایم و کویری دوچشممان            هـمـراه زخـم‌های تو بـاران گـرفته‌ایم

*****************

با سـایۀ سرت سر ما گـرم شد أخـا...            تا کوفه روی سر، مـه تابان گرفـته‌ایم

إحـیا گرفـتـه‌ایم هـمه با سـرت حـسین            بر روی سر ببین همه قـرآن گرفته‌ایم

: امتیاز

مدح و مرثیۀ امام سجاد علیه السلام

شاعر : پوریا باقری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بعد عـمری، که گـرفـتار غـم بابا بود            بازهم گوشۀ یک حجره، تک و تنها بود

پسر سـوم زهـراست، مـراعـات کـنید            بـخـدا هـمـسـفـر عـمـۀ عـاشـورا بـود


باغ گل دید، ولی غـم ز دلش باز نشد            او فـقـط، فـکـر گـلــوی پـسـر آقـا بود

ذبح می‌دید، پر از شور و تلاطم میشد            آه، انگـار به فـکـر عـطـش مـولا بـود

دائماً اشک برای غـم عـاشورا ریخت            فکـر سـقـا و تـن گـل پـسـر لـیـلا بـود

زهـر، نـاچـیـزتـریـن قــاتـل آقـا بـوده            قـاتـلـش، داغ پـریـشانی دخـتـرها بود

جگرش سوخت، به یاد غم آن روزی که            بـزم نـامـردی اولاد "زنـا" بـرپـا بـود

دو سه تا مهرۀ شطرنج و شراب و نامرد            اصلا انگار نه انگـار، رباب آنجا بود

عـمۀ بی‌کس و تنها، وسط بزم شراب            او که پر دردترین، خواهر این دنیا بود

چوب را بر لب و دنـدان پدر میکوبید            بــزم نه، قـتـلـگـه ذریــۀ زهــرا بــود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید فراموش نکنیم بیچاره خواندن اهل بیت توهین است نه مرثیه

چوب را بر لب و دنـدان پدر میکوبید            بــزم بـیـچـارگـی ذریــۀ زهـــرا بــود

ربانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثنوی

چـل سال هرشب روضه گردان تو بودم            بـا عـمـه‌هـا، پـاره گـریـبـان تـو بـودم

چـل سال شد حرف از تنت، چل سال مُردَم            رفـتم سر سفـره ولی چـیزی نخـوردم


چـل سال تقدیر دل من درد و غم بود            هر چـیز می‌دیـدم گـریز روضه‌ام بود

نـعـلـیـن پــا کـردم بـیـابـان یــادم آمـد            رفـتـنْ روی خـار مـغـیـلان یـادم آمـد

چشمم به زیر انداز حجره خورد تر شد            داغ حصیری بر دل من شعله ور شد

هر جور می‌شد روضه را مکشوفه کردم            هـرکـس سـلامـم داد یـاد کـوفـه کردم

وقتی عـبا دوشم کـشیدم گـفتم ای وای            تا اشک دختر بچه دیدم گفـتم ای وای

در کوچـه‌ها رد طنـاب آمـد به چـشمم            نـوزاد تا دیـدم ربـاب آمـد به چـشـمـم

رفـتم به تـشیـیـع جـوانهـا گـریه کردم            با خـنـده‌هـایِ سـاربـانها گـریـه کـردم

عمامه‌ام افتاد و بی‌حـد روضه خواندم            انگشتر از دستم درآمد روضه خواندم

هر جا شلـوغی بود ماتم سهـم من شد            شرمـندگی از خـواهـرانم سهم من شد

حق می‌دهی از تشنگی قلبم کباب است            در ظرف آبم روضه جام شراب است

: امتیاز
نقد و بررسی

تذکر:  منظور از چهل سال که در روایات نیز به آن اشاره شده است مدت بسیار طولانی عزاداری است که بعد از کربلا تا آخر عمر مبارکشان ادامه داشت؛ والا امام زین العابدین بعد از عاشورا ۳۴ سال بیشتر زنده نبودند و در سال ۹۴ یا حداکثر ۹۵ هجری به شهادت رسیدندعلامه طبرسی، اعلام الوری ج۱ ص ۴۸۱، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ ص ۲۲۱، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۸۲، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۱۷۵، شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۴۵، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۷۸۷، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۰۹، رضی الدین حلّی، العدد القویه ص ۳۱۵،

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام خروج از کربلا

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

میـان نـالـۀ خود مـی‌بـرم نـوای تو را            که خطبه خطبه شوم شرح،ماجرای تو را

تـمام بـار به دوش من است می‌بـیـنی            که می‌کشم به سرِ شانه کربلای تو را


من و تـمامیِ این قـافـله قـسم خـوردیم            بـه انـتـهـا بـرســانـیـم ابــتـدای تـو را

بخواب می‌بـرم از کـربلا، خـداحـافـظ            میان حنجره‌ام صوت مرتضای تو را

زمانِ بردنِ هشتاد و چار ناموس است            بگو به میرِ حـرم کرده‌ام هوای تو را

به دست بـسـته‌ام و بی‌رکـاب می‌بـیـنم            کنون چه داغ گرانی گرفـته  جای تو را

سر تو را که به خورجین خویش خولی برد            بگـو چکـار کـنم این تَنِ رهـای تو را

مسیر کوفه که از خون حنجرت پیداست            گـرفـتـه‌انـد در این راه رد پـایِ تو را

حـرامـیـان نـشـنـیـدنـد، هـای هایِ مرا            مـرا زدنـد بـبـیـنـنـد، هـای هـای تو را

گـمـان کـنم که نـدارند هیچ کـارِ دگـر            که می‌زنند شب و روز بچه‌های تو را

بـنی اسد پس از این از دهات می‌آرند            حصیرِ خانه‌شان نه، که بوریای تو را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

به دست بـسـته‌ام و بی‌رکـاب می‌بـیـنم            گرفته است سنان پیشِ ناقه جای تو را

مصائب خروج اهل بیت از کربلا

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

رسید وقت سفر، سر به زیر شد زینب            حسینْ چشم تو روشن! اسیر شد زینب

هزار زخم، روی پیکرت دهن وا کرد            هـزار سـالْ زِ داغ تـو پـیـر شد زینب


چقدر پایِ غنیمت کتک ز لشگر خورد            چـقـدر زخـمیِ مُشْتی فـقـیر شد زینب

گـرسنه بود ولی تازيـانه خـيلی خورد            غـذا نـبـود ولی خـوب سیـر شد زینب

همان زمان كه به سر نيزه‌ها هُلَشْ دادند            نشست و حرف نزد، گوشه گير شد زينب

: امتیاز

سبک های سقائی خروج اهل بیت از کربلا

شاعر : محجوب، مسکین، مجرد، رنگچان، زارعی نوع شعر : ذکر سقائی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک ۳                             (به سبک: دل تو را من اگر شکستم)

عــزیــز بـا جــان بـرابـر مـن            شهـیـد عـطـشـان؛ بـرادر مـن

فـتاده بر خاک چو در بر مـن            به جـسم بی سر، نظـر نـمـودم


************* بند دوّم *************

غــم فـراقـت، بـه دل کـشـیـدم            ز بـعـد داغـت، چـهـا که دیـدم

ز داغ هجـران؛ نگـر خـمـیـدم            ز خـاک کویت؛ سـفـر نـمـودم

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۴                                            (به سبک: کنار علقمه محشر به پا شد)

من و رفتن از این خاک ای برادر            من و این چشم نمناک ای برادر

مرا بر نـاقـۀ عــریـان نـشانـدند            تو را بر خاک و خاشاک ای برادر

خــدا حـافــظ امــیــرم            امــیــر بــی نـظــیــرم

دعـا کـن حــاجـتــم را            کــنــار تـو بــگــیـــرم

که شـایــد بر مــزار تو بـمـیـرم

***********************

خـــداحـافــظ ســر از تن بریـده            دگـر وقـت وداع مـن رسـیــــده

به من حق میدهی بی تاب باشم            کسی چون من چنین داغی ندیده

خــداحــافــظ نــگــارم            بـبـیــن ابــر بــهـــارم

تـو را ای پـاره پـیکـر            به زهــرا می سـپـارم

دگــر من طـاقـت دیــدن نــدارم

***********************

شکـسـته داغ تو بـال و پـرم را            بـبـیـن خــیــره نــگـاه آخـرم را

خودم از قـتـلـگـاهت ای بـرادر            شـنــیــدم نـالـه هـای مــادرم را

ببـین ای بـی قــریــنـه            که مــادر از مـدیـنــه

رســیــده در کــنـارت            بـــه آوای حــزیــنـــه

کـنــار تو زنــد بر روی سـیـنـه

***********************

خــدایــا مـی شـود سـاقـی بـیـاید            به سوی خواهرش دیـده گـشـاید

بگـو از علـقـمه برخـیـزد از جا            مرا در این سـفـر راهی نـمـایـد

بـگـو ای قـرص ماهـم            هـمـیـشـه تـکـیـه گاهم

به دسـتــان تـو مــانـده            بــرادر جـان نـگــاهـم

دعایم کن که بی تو بی پناهم

 شعر از: مجتبی شکریان

********************************************

پخش سبک ۵                                         ( به سبک: قـاسم ای، گـلِ زهرا....)

برادر، در این هامون، شدی غرقه خون (۲)

به دو چشم تر، شده‌ام مضطر، ز بَرت دیگر، بـبرندم اکـنون (۲)

*********** بند دوّم ***********

خونجگر، منِ محزون، زِ جورِ گردون (۲)

بنگر طفلان، همگی گریان، زِ غمِ هجران، رخ شان شد نیلگون (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۷                                    (به سبک: با وفا عـلمدار لـشکرم)

در بــرابــر جــسـم شــاه دیـن            گفـت و اینچـنـین زینب حزین

که گـر رفـتـم و می گـذارمـت            حسین جان به حق می سپارمت

************* بند دوّم *************

با تـو آمـدم، من در این زمین            بی تو می روم، با دل غـمـین

اگـر زخـمِ تـن، مـی شـمـارت            حسین جان به حق می سپارمت

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۹                                   (به سبک: عباسم ای تو آب آور من)

یا اَخا بسته شد محملِ من، بین مشکلِ من (۲)           گردد شام و کوفه منزلِ من، سوزد دلِ من

از کـویِ دلــبــر، مـی‌روم آخــر، هــمــراهِ اهـلِ حــرم

همسفر بنگر، غربتِ خواهر، خون شد از غم جگرم (۲)

*************** بند دوّم ***************

ای شمعِ خاموشِ محفلِ من، پرپر گلِ من (۲)           داغت زد آتش بر حاصلِ من، سوزد دلِ من

ماتـمت دیگر، می‌زنـد یکـسر، هـر دم بر جـان شـررم

همسفر بنگر، غربتِ خواهر، خون شد از غم جگرم (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۱۲                                ( به سبک: یا ابوفاضل، ساقیِ طفلان)

یـا اخـا بـنگـر، روم از کـویـت (۲)            نـگـرم بــر نـی، روی نـیــکــویـت

هــر کـجـا بــاشـم، قــبـلـه­ ام رویـت            الــــوداع ای جـســم پـاره پـاره (۲)

*********** بند دوّم ***********

از غـمـت هـر دم ریـزم سـتـاره (۲)            یــا اخـــا بـــنــگــر نـــدارم چـــاره

مــی­ بــــرنـــدم بــا جــگـــر پـــاره            یا حـسـیـن سـوی دارالـعــمـاره (۲)

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک ۱۶                                   (به سبک: شهِ دیـن به هـمرهِ یاوران)

تنِ پـاره پـارۀ چـون گـلــم (۲)            بـه زمـیــن گــذارم و مــی‌روم

چـه کـنـم چـه چـاره بــرادرم؟            به خـدا سـپـارم و می‌روم (۲)

********** بند دوّم *********

تـو و این دیـارِ پـر از الـم (۲)            مـن و راه کــوفـه و شـامِ غــم

شب و روز هجـر تـو دم به دم            هـمه می‌شـمارم و می‌روم (۲)

**شعر از: مرحوم محجوب**

********************************************

پخش سبک ۱۸                           (به سبک: قاسمم من یادگار مجتبایم)     

بــــرادر(۲)

رفـتـم به سویِ شامِ ویـران            از کربلا با این اسیران(۲)

آه، بعد از تو ای قاری قرآن            قدّم خمید از داغ هجران(۲)

جانِ اَخا،«مظلوم حسینِ من، حسین جان(۲)»

********** بند دوّم *********

شد خواهر(۲)

از مـاتــم تـو دل پــریـشـان            جان داده‌ای با کامِ عطشان(۲)

آه، زینب بمیرد ای حسین جان            افتاده‌ای بر خاک سوزان(۲)

جانِ اَخا،«مظلوم حسینِ من، حسین جان(۲)»

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۲۰                                    ( به سبک: ای شبهِ رویِ طاها)

خـیـز و نـمـا نـظاره (۲)            بــر دل زنــــد شــــراره

مانده به خاک صحرا(۲)            آن جــســمِ پـــاره پـــاره

« آرامــــش جـــــانـــــم            مظلـوم حسین جانم»(۲)

********** بند دوّم *********

رفـتم به دست بـسـته (۲)            محـزون و دل شـکـسـته

از کـربـلا بـه اجـبـار(۲)            زار و غـمـین و خـسـتـه

«از غــم بـه لـب جــانـم            مظلـوم حسین جانم»(۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۲۱                        ( به سبک یا عمی العباس )

جـانــا بــرادر عــازمِ شــامِ بــلایـم (۲)            بــا کــودکـانِ بــیـ­نــوا، از کــربــلایــم

ای زادۀ زهــــــــــرا            ای مـعــنــی طــاهــا

مـن زیـنـبــم یـا اخــا            بنگـر تو حال مرا(۲)

*********** بند دوّم ***********

برخیز و گو تا اکبرت گیرد رکابم (۲)            کز داغ این رعنا جوان، در اضطرابم

یـا نــجــل ثــار الــلـه            یــابـن رســول الــلـه

هــمــره قـــوم دغـــا            روم من از کربلا (۲)

**شعر از: محمد مسکین**

*********** بند سوّم ***********

ای مانده داغت بر دلم ای جان خواهر(۲)            شد همسـفـر با مـحـمـلم، سـرت بـرادر

از جـور این گـردون            با حـالـتـی مـحــزون

اطفـال خـونین جگـر            ز داغ تو نوحه ­گر(۲)

*********** بند چهارم ***********

تو مانده­ ای در کربلا با جمله یاران(۲)            مـن عـازم شــام بـلا، بـا غــم ­گـسـاران

در دشت و در هامون            مـن مـی ­روم اکـنـون

اهـل حــرم شـد دگـر            ز داغ تو نوحه گر(۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۲۲                             (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم)

برادر حسین جـان به قـربانِ رویت            ببـین هـمـسفـر گـشتـه‌ام با عـدویت

نهـفـتـم زِ حـسـرت به دل آرزویـت            خدا حافـظ ای قـرآن پاره پاره (۲)

********** بند دوّم *********

نظر می‌کنم نـوکِ نِی من به سویت            به هـر دم رقـیّه کـنـد جـسـتجـویـت

روم بـا اسـیـرانِ محـزون زِ کویت            خـدا حافـظ ای قرآن پاره پاره (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۲۳                                             ( به سبک: دو جانـباز نازنـین)

زِ کـربـلا مـی‌رود، خــواهـرت، بـه ســویِ شــامِ بـلا (۲)

به خـاکِ سـوزان بُـوَد، پـیکـرت، بی‌کـفـن در نـیـنـوا (۲)

********** بند دوّم *********

من با عـزیـزانِ تو، بی‌مـعـین، بـه درد و غـم مـبـتـلا (۲)

بـی‌تـو چـه سـازم دگـر، دل غـمـین، اسیـرِ قــومِ دغـا (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۲۹                                   ( به سبک: دو عزیزنازنـین)

گشته زینب از جفا(۲)            بـی‌مـعـیـن بـه کـربلا

گـویـد او بـه صد نـوا            یا رسول مصـطفی(۲)

«اینکه نور عین توست            بی‌کفن حسین توست»(۲)

********** بند دوّم *********

ای صـبا به مادرم (۲)            گــو کـه در بــرابــرم

کُــشـتـه شــد بــرادرم            یــادگــار حــیـدرم (۲)

«اینکه نور عین توست            بی‌کفن حسین توست»(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۳۰                                     ( به سبک دگر ندارد توان و طاقت )             

چگونه بی‌تو روم حسین جان، ز کربلا تا به شام ویران

ز جور دشمن، روم به کوفه، به ناقۀ بی جهاز و عریان

به چشم خونبار، خدانگهدار، عزیز مادر، اخا حسین جان

********** بند دوّم *********

فتاده ای تو، به خاک میدان، من می­روم با همه یتیمان

منم مدد کار، به غم نصیبان، تو بی کفن مانده در بیابان

به چشم خونبار، خدانگهدار، عزیز مادر، اخا حسین جان

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک۳۱                              ( به سبک : از خسرو دین یا رب )

ای خفته به خاک و خون (۲)            صد پـاره در این هـامون

بـرخـیـز و بـبـیـن زیـنب            جـانـش ز غـمـت بر لـب

عازم به سویِ شام است(۲)

********** بند دوّم **********

طـفـلانِ تـو افـسـرده (۲)            هـمـچـون گـلِ پــژمــرده

بـی‌یـار و مـعــیـن زیـنب            از کـیـنـه غـمـیـن زیـنب

از فــتـنـۀ ایّـام اسـت (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۳۷                                               ( به سبک: به کربلا شـد امشب)

رود به چشم پُر خون

ببـین که خواهـر، بدونِ یـاور، و با یـتـیـمـان، به شام ویـران

به سوی دشت و هامون

چو بی‌برادر، عزیزِ مـادر، به آه و افغـان، حسین حسین جان

********** بند دوّم *********

سکـینه گـشته دلخـون

زِ داغِ اکـبر، به دیـدۀ تر، به قـلبِ سـوزان، ز جـور عــدوان

زنـد به حالِ محـزون

به سینه و سر، دلِ پر آذر، به چشم گریان، حسین حسین جان

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۳۸                                  ( به سبک: ابوفاضل ای میرِ لـشکر)

حسین جان ببین زار و خسته (۲)            که زیـنـب به مـحـمـل نـشـسـتـه

به هـر لـحـظـه گـیــرد بـهــانــه            رقـیّـه کـه دل بر تو بـسـتـه (۲)

********** بند دوّم *********

تو رخ را ز خونت  بشُسته (۲)            مـن از داغِ تـــو دل شــکــسـتـه

فـــلــک رشــتــۀ بــخـت مــا را            دریـغـا که از هـم گـسـسـته (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۳۹                              ( به سبک: حسین جان برادر ببین حالِ زارم)

برادر حـسین جان به قـربانِ رویت            ببـین هـمـسفـر گـشـته‌ام با عـدویت

نهـفـتـم زِ حـسرت بـه دل آرزویـت            خدا حافظ ای مصحف پاره پاره (۲)

********** بند دوّم *********

نظر می‌کنم نـوکِ نِی من به سویت            به هـر دم رقـیّه کـنـد جـسـتـجـویت

روم بـا اسیـرانِ محـزون زِ کـویت            خدا حافظ ای مصحف پاره پاره (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۰                    

روم دگـر ز کـوی تـو             به هـمـره عــدوی تـو

اگـر درون مـحــمــلـم             به پـیـش تـو بـود دلـم

فروغ هر دو عین من             حـسین من حـسین من
********** بند دوّم *********

شـوم فــدای روی تـو             بـبـوسـم آن گــلـوی تو

شـود خـرابــه مـنـزلـم             ســر تـو در مـقــابـلـم

نگر به شور و شین من             حـسین من حـسین من

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۱                                    ( دفن شهدا)

جسم شه دین روی خاک گرم میدان            چون پـارۀ قـرآن فـتـاده در بـیـابـان

صد چاک و عریان            دور از عـزیـزان

از کـیـنـۀ اعـدای دیـن یا حجـت الله            ای حـامیِّ شرع مـبـین یا حجت الله

********** بند دوّم **********

نعش شهیدان بی‌کفن از ظلم عدوان            بی‌دست و سر خفته به دور شاه خوبان

چـون مـاه تـابـان            بـا کـام عـطـشان

از ظلم و جور مشرکین یا حجت الله            ای حامی شـرع مـبـین یا حجت الله

**شعر از: محمد مسکین**

************** سوم عـاشـورا **************

امشب بُوَد زهرا به جنّت دیده گریان            چون جسم شاه دین بخون گردیده غلطان

از بـهـرِ طــفـلان            بــهــرِ اســیــران

چون باشد امشب سومِ قـتل شهیدان            بر خاک صحرا مانده جسم شاه خوبان

********** بند دوّم **********

جسمِ حسینش رویِ خاکِ گرمِ میدان            صد پاره و عریان بدن در آن بیابان

دور از عـزیـزان            بر خـاک سـوزان

تن‌های بی‌سر خفته چون اوراقِ قرآن            زین ماتم عـظمی پیمبر دیده گریان

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۴۴                                    ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم)

ببـین ای مقـتدایِ دین (۲)            پـریـشان عـتـرتِ یـاسیـن

به شـامِ غـم رود غـمگـین            خـدا حافظ برادر جان(۲)

********** بند دوّم *********

زِ یثرب مهربان مادر(۲)            به این اطفـالِ خود بنــگر

رود از کــربـــلا دیــگــر            به کوفه همراه عدوان(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۸                             (به سبک: به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی)

برادرا ببین زِ کویت روم دل پریشان (۲)           شدم زِ جورِ کوفیان خونجگر ای حسین جان

بدون تو چسان روم کـوفه و شام ویران           بگو که بی‌تو چون کنم با عزیزان و طفلان؟(۲)

********** بند دوّم *********

تو پاره پاره پیکرت مانده در این بیابان (۲)           من شکسته دل ز داغت شدم زار و نالان

چشان شـوم تـسلـیّ خـاطـر این یـتـیـمان           بگو که بی‌تو چون کنم با عزیزان و طفلان؟(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۹                                   ( به سبک: رخصتی از راهِ وفا ای عمو جان فدایت)

ای شهِ بی‌یار ومعین، گو چه شد لشکرِ تو؟            گو چه شد عبّاسِ جوان، ساقی و یاورِ تو؟

با همه طفلان به اسیری رود خواهرِ تو            خیز و نظر کن به من از غمگساری حسین جان (۲)

********** بند دوّم *********

گو به من از راهِ وفا، نوجوان اکبرت کو؟            غنچۀ نشکفتۀ باغِ ارم، اصغـرت کو؟

ناله کنان از غمِ تو، فاطمه مادرت تو            می‌کنم از داغِ تو من سوگواری حسین جان(۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

: امتیاز
نقد و بررسی

توضیح مهم: بر اساس روال معمول سایت به دلایل: ۱ــ تطابق بیشتر اشعار با روایات معتبر ۲ ــ رعایت بیشتر اصول و فنون شعر همچون رعایت قافیه و ... ۳ ــ رفع ایرادات یا ابهامات معنایی و محتوایی؛ در اشعار بالا نیز تغییراتی داده شده و اصلاحاتی صورت گرفته است اما با توجه به توافق با شعرای محترم و دست اندرکاران اشعار سقائی؛ در این مورد خاص « اشعار سقائی» از  ذکر ریز تغییرات و اصلاحات صورت گرفته خوداری شد.« لازم به ذکر است که سبک سقائی مربوط به هیأت های عزاداری همدان است که در سال ۱۳۹۰ به عنوان اثر معنوی استان همدان ثبت ملی شد»

مناجات با سیدالشهدا و مصائب گودال قتلگاه

شاعر : رضا قربانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

از دست مهربان شما هر که نان گرفت            بـالای دست حاتـم طایی مکـان گرفت

عرض نیاز پیش کریمان درست نیست            باید همیشه دست به روی دهان گرفت


در روضۀ تو دعوتمان کرده مـادرت            شکر خدا که فاطمه تحـویلـمان گرفت

دیـشب سه دفـعـه نام مسیـحـایی تو را            بر مُرده‌ای دمیدم و دیدم که جان گرفت

با ذکر و نغمه فاطمه خوشحال میشود            باید که نام حضرت تان را زبان گرفت

تـو زنـده بـودی و دم گـودال قـتـلـگـاه            از دست شمر رخت تنت را سنان گرفت

قـرآن نخـوان که من نگـران لب تـوأم            مست است و باز دست خودش خیزران گرفت

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به مستند نبودن موضوع ساربان بیت زیر حذف شد

با دست خالی از ته گـودال برنگـشت            انگـشـتر عـقـیـق تو را ساربان گرفت

مصائب عصر عاشورا و شام غریبان حسینی

شاعر : علی اصغر یزدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

راوی نوشت روی تـنت پا گذاشتند            سر را جـدا نموده و تن را گذاشتند

آقا بگو که بی‌صفتان روی پیکرت            جایی برای بوسۀ زهـرا گـذاشتند؟؟


نزدیک عصر بود که زینب اسیر شد            نزدیک عـصر بود تنت جا گذاشتند

رفـتـند و پیکـر هـمۀ هست فـاطـمه            بر روی خاک در دل صحرا گذاشتند

بخشیدی از کرامت خود هرچه داشتی            پـیـراهـنت بـرای تـمـاشا گـذاشـتـند

خیز و ببین که رأس علی اکبر تورا            در هـمـجـواری سر سـقـا گـذاشتـند

تا خـون کنند جان و دل زینب تورا            رأس به خون خضاب تو بالا گذاشتند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن حذف شد همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن یازدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کنید.

دادی به خاک جسم علی اصغر و ببین            اکنون به روی نیزه سرش را گذاشتند

مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

تا کی غریبانه در این کـنعـان بمانم؟!            در انـتـظـار دیـدنـت گــریـان بــمـانـم

تـا کـی منِ قـحـطـی زده بـین بیـابـان            مـحــروم از بـاریـدن بـاران بـمـانـم؟!


خیلی زیان دیدم از این دوران هجران            نگـذار بیش از پیش در خـسران بمانم

وقـتی دلـت را با گـنـاهـانـم شـکـسـتـم            حـق من است آواره و حـیـران بـمـانم

ای وای اگر بی‌درد هجـرانت بـمیـرم            ای وای اگر در جهل خود پنهان بمانم

بالاتر از بی‌دردی اصلا محنتی نیست            من دوست دارم بی‌سر و سامان بمانم

مُـشـتم هـمـین که باز شد آواره گـشتم            بـایـد هـمـیشه دست بر دامـان بـمـانـم

ریزه خورت هستم، به من نفرین اگر که            خـیـره به دست لطـف این و آن بـمانم

بـین حـسـیـنـیه فـقـط جـریـان گـرفـتـم            تـا آخـرش بـگـذار در جـریـان بـمانـم

خواب و خوراکم درد دوری از حرم شد            تا کی به فکـر مـرقـد جـانـان بـمانم؟!

پیـراهـنـش غـارت شد و باید هـمیـشه            گـریـه کن آن پـیـکـر عـریـان بـمـانـم

: امتیاز

سبک های سقائی شام غریبان حسینی

شاعر : صابر، فرخ، مسکین، مجرد، رنگچان نوع شعر : ذکر سقائی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک۱                            ( به سبک: عـلیِّ اکبـرِ مـن )

تـــو ای ســالار زیــنـب            بـبـین دلـدار زیـنـب (۲)


به طفلانت، عزیزانت، یـتـیـمانت، در این صحـرای پر غـم

گـل حــیـدر، شـدی پـرپـر، زنـد آذر، غـمـت بـر دل دمــادم

************** بند دوّم **************

شدی لب تـشـنـه قـربـان            به راه دیـن و قـرآن (۲)

دگـر زیـنب، رود امـشب، بود بـر لـب، حـسیـنم وا حـسیـنم

دمی بنگـر،  تو بر خواهـر، ز چشم تر، بریـزد اشک مـاتم

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴

غـروب و کـربلا ای وای زینب            سری از تن جـدا ای وای زینب

یکی در آتش وآن یک به گودال            به زیر دست و پا ای وای زینب

شده غـوغای محشر            بـرای دخـت کـوثـر

جـهـانی ماتـم و داغ            و تنها دخـت حـیـدر

دلـش صــد پـــاره از داغ بـــرادر

**********************

دوبـاره آتـش و سـیـلی و کـیـنــه            دوبـازه زخـم بـازو، زخـم سیـنه

شـده کرب و بلا  شهـر پـیـمـبـر            دوبـاره تــازه شـده داغ مـدیـنــه

دوبـاره ریـســمـانـی            به جسم خسته جانی

وز آن بـدتـر خـدایـا            بُـود زخــم زبــانــی

تـحـمـل کـن تـو زینب، مـیـتـوانـی

************************

رسد از قـتـلگـه صوت حـزیـنی            نـوای جـانگـداز و دل غـمـیـنـی

گـمـانـم از جنـان زهـرا رسـیـده            دعـا کـن مـادرت آنـجـا نـبـیــنی

به پیـش چـشـم مادر            بـریـدند از قـفا سـر

مـیــا جــان بـــرادر            نبـیـنی تا که خواهر

نـدارد جـای سـالـم او بـه پــیــکـر

**********************

شـده دامـان طـفـلـی پُـر شـراره            ربـاب از داغ اصغر بـیـقـراره

درون خــیــمــۀ آتــش گـرفــتـه            امـامی مـــانــده و یــاور نـداره

رخ نــیــلـی خــدایــا            هــراسـان آل طـاهـا

تـنـی زیـرِ سـم اسب            سری بر نیـزه  بـالا

چـسـان طاقـت بیارد  دخت زهـرا

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک۱۲                         ( به سبک: یا ابوفاضل، ساقیِ طفلان)

به شبِ هـجـران، نـبُـوَد یـاری (۲)            بــه بــرِ طــفــلان، نـه مــددکــاری

شد ز حـد بیرون، چون ستـمکاری            چه کند امشب، بی‌معـین زینب (۲)

*********** بند دوّم ***********

هـمـه در مــاتــم، هـمـه آزرده (۲)            گــلِ بــاغِ دیـن، هـــمــه پــژمــرده

تـازیـانـه بـر، جـمــلـگـی خـــورده            که بُوَد یا رب، دل غمین زینب (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک۱۳                          (به سبک: ای غـنچۀ احمر، آخر)

« در کـــاروان امـشـب، زیـنـب            بـا دیــدۀ گـریــان، نــالان» (۲)

هـمراه طـفـلان بی‌معـین، جمله دل غـمـین

گوید بـرادر جـان، داد از غـم هجـران (۲)

*********** بند دوّم ***********

« گـویـد از این مطلـب، یا رب            سـوزم من از هجـران؛ ای جان

شد این اسارت نصیبِ من، با دو صد محن

با جـمـلـه یـتـیـمـان، در شام غـریـبـان (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک۲۲                        (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم)

بود امشب ای شیعـه شـام غـریـبان            که بر عـترت خـسرو تـشـنه کامان

بر آن جمع دلخون و محزون و نالان            دگر غـیر زیـنب پـناهی نـباشد (۲)

********** بند دوّم *********

نهان کن به گردون، رخ ای ماه تابان            ز کین گـشته نیلی رخ جمله طفلان

که بهر یتیمان محـزون و عـطشان            چراغی بـجز بـرق آهی نـباشد (۲)

**شعر از: مرحوم فرخ **

********************************************

پخش سبک۲۳                                         ( به بک: دو جانـباز نازنـین)

بُوَد شامِ عـاشورا، ای خـدا، یا رسـتخیز امشب است؟ (۲)

خـواهر تو پُر بُکـا، از جـفـا، ستـاره ریز امشب است (۲)

********** بند دوّم *********

عـتـرت خـیـر البـشـر، خـونجـگـر، از کـیـنـۀ اشـقــیـا (۲)

نـالـه زنــد تـا سـحـر، پُــر شـرر، زیـنـب ز داغ اخــا (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********** بند سوّم *********

مـگر که شام غـریـبان بُـوَد که رسـتخـیز امشب است (۲)

سکـیـنه بر ماه رخ ای فـلک، ستاره ریز امشب است (۲)

********** بند چهارم *********

فتاده در قتلگه، جسم شاه، چون مشک بیز، امشب است (۲)

شـبی که زینب جدا می‌شود، زِ هر عزیز امشب است (۲)

**شعر از: صابر همدانی**

********************************************

پخش سبک ۳۰                                     ( به سبک دگر ندارد توان و طاقت)

چه شد که دیگر؟ زِ گلشن دین، نوایِ مرغِ سحر نیاید

صدایِ اصغر، به گوشِ مادر، زِ گاهواره دیگر نیاید

چرا به یثرب، عزیزِ زهرا، زِ کـربـلا از سفـر نیاید؟

********** بند دوّم *********

دگر زِ میدان، برایِ زینب، زِ نوجـوانان، خـبر نیـاید

غمین و گریان، زنان و طفلان، خبر زِ اکبر مگر نیاید

چرا به یثرب، عزیزِ زهرا، زِ کـربـلا از سفـر نیاید؟

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک۳۹                    ( به سبک: حسین جان برادر بـبین حالِ زارم)

بود امشب ای شیعـه شـام غـریـبان            که بر عـترت خـسرو تـشنه کـامان

بر آن جمع دلخون و محزون و نالان            دگر غـیر زیـنب پـناهی نـباشد (۲)

********** بند دوّم *********

نهان کن به گردون، رخ ای ماه تابان            ز کین گـشته نیلی رخ جمله طفلان

که بهر یتـیمان محزون و عـطشان            چراغی بـجز بـرق آهی نـباشد (۲)

**شعر از: مرحوم فرخ**

********************************************

پخش سبک۴۴                                ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم)

مهین دختِ علی زینب (۲)            چو شب‌هـای دگـر امشب

بُـوَد مـشـغــول ذکـرِ رب            ولی آهـسـتـه آهـسـته (۲)

********** بند دوّم *********

گهی بر نِی نظر دارد (۲)            زمـانـی چــشــم، بــردارد

به رُخ اشـکِ بـصر دارد            ولی آهـسـتـه آهـسـته (۲)

********** بند سوّم *********

فضا تاریک و وحشت زا (۲)            جـرس افکـنده در صحرا

طنـیـنی سـرد و غـم افـزا            که گشته شام عاشورا (۲)

********** بند چهارم *********

وزد گه گاهی از صحرا(۲)            بـه مـحــمــل‌هــای آل الله

یکی طـوفـانِ جـان فـرسا            که گشته شام عاشورا (۲)

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک۴۹                         ( به سبک: رخصتی از راهِ وفا ای عمو جان فدایت)

در حرم محترم شاهِ لب تشنه کامان(۲)            شمع و چراغی نبُوَد امشب از جورِ عدوان

زینب غمدیده بود دل غمین و پریشان            چون بود امشب، شبِ شام غریبان،غریبان(۲)

********** بند دوّم *********

خیمه آتش زده شد مأمن جمع نسوان(۲)            کعب نی و آتش کین شد نصیب یتیمان

زینبِ محزونه از این غم بُوَد دیده گریان            چون بود امشب، شبِ شام غریبان،غریبان (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********** بند سوّم *********

گلشن دین نبوی، پرپر از جور عدوان(۲)            جسم شهیدان همه افتاده بر خاک میدان

رأس شهیدان همه بر نیزه‌ها آه و افغان            چون بود امشب، شبِ شام غریبان،غریبان (۲)

********** بند چهارم *********

سوخته از آتش کین، خیمۀ تشنه کامان(۲)            زینب غمدیده به فکر یتیمان و طفلان

هیچ پناهی نـبـود بر زنـان و یـتـیـمان            چون بود امشب، شبِ شام غریبان،غریبان(۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

: امتیاز
نقد و بررسی

توضیح مهم: بر اساس روال معمول سایت به دلایل: ۱ــ تطابق بیشتر اشعار با روایات معتبر ۲ ــ رعایت بیشتر اصول و فنون شعر همچون رعایت قافیه و ... ۳ ــ رفع ایرادات یا ابهامات معنایی و محتوایی؛ در اشعار بالا نیز تغییراتی داده شده و اصلاحاتی صورت گرفته است اما با توجه به توافق با شعرای محترم و دست اندرکاران اشعار سقائی؛ در این مورد خاص « اشعار سقائی» از  ذکر ریز تغییرات و اصلاحات صورت گرفته خوداری شد. « لازم به ذکر است که سبک سقائی مربوط به هیأت های عزاداری همدان است که در سال ۱۳۹۰ به عنوان اثر معنوی استان همدان ثبت ملی شد»

سبک های سقائی روز عاشورا ( وداع، قتلگاه )

شاعر : صابر، فرخ، مسکین، مجرد، رنگچان، زارعی نوع شعر : ذکر سقائی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک۱                      ( به سبک: عـلیِّ اکبـرِ مـن )

تــمــامِ هــسـت زیــنـب            روی از دست زینب (۲)

برادر جـان، غـم هجـران، زده اینـسان، به قـلب من شراره


پس از تو چون؟ کنم اکنون، در این هامون، ندارم راهِ چاره (۲)

************** بند دوّم **************

الا ای خــــواهـــر مـــن            تو ای همسنگـرِ من (۲)

تـنـم فـردا، فـتـد جـانـا، در این صحـرا، تو بـنـمایـی نـظـاره

سرم بر نِی، تو هم از پِی، کنی ره طِی، به رنجِ بی‌شماره (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک۳                             (به سبک: دل تو را من اگر شکستم)

مرو به میدان؛ اخا حسین جان            مکـن مرا زار و دل پـریـشان

پس از تو جانا؛ در این بیابان            دهـم تـسلی، چگـونه طـفـلان؟

************* بند دوّم *************

مـرا وصیـت، نــمـوده زهــرا            دهـم تو را پـیـرهـن در ایـنجـا

دمـی تـحــمـل، نـمـا تـو جـانـا            که جانِ خواهر، تو را به قربان

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک۴                              (به سبک: کنار علقمه محشر به پا شد)

غـروب و کربلا ای وای زینب            سری از تن جدا ای وای زینب

یکی در آتش وآن یک به گودال            به زیر دست و پا ای وای زیینب

شده غـوغـای مـحـشر            بــرای دخـت کــوثــر

جـهـانـی مـاتــم و داغ            و تنـهـا دخـت حـیــدر

دلـش صد پــاره از داغ بــرادر

***********************

دوبـاره آتـش و سیـلی و کـیـنـه            دوبازه زخم بـازو ، زخـم سـینه

شـده کرب و بـلا  شهـر پـیـمبر            دوبـاره تـازه شـده داغ مـدیـنــه

دوبــاره ریــســمــانـی            به جـسم خـسته جانی

وز آن بــدتـر خــدایــا            بُــود زخـــم زبــانــی

تحـمـل کن تو زیـنب، میـتـوانی

***********************

رسد از قـتـگـلـه صوت حـزینی            نـوای جـانگـداز و دل غـمـیـنی

گـمانـم از جـنـان زهـرا رسـیـده            دعـا کـن مـادرت آنجـا نـبـیــنی

بـه پـیـش چـشـم مـادر            بـریـدنـد از قـفــا سـر

مــیـــا جـــان بـــرادر            نـبـیـنـی تا که خواهـر

نــدارد جــای سالم او به پـیکـر

***********************

شده دامـان طـفـلـی پُـر شـراره            ربـاب از داغ اصـغـر بیـقـراره

درون خـــیــمـۀ آتـش گـرفــتــه            امـامی مـــانــده و یــاور نـداره

رخ نــیــلــی خــدایـــا            هـــراسـان آل  طــاهـا

تـنـی زیــرِ سُــمِ اسـب            سـری بـر نـیــزه بـالا

چسان طاقت بیارد  دخت زهرا

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک۶                                 (به سبک: حر عبدم، جانثار تو)

ای حسین جان، ای برادرم(۲)              فـرصتی ده ، تا که بـنـگـرم

در وداع آخــرم ** یــادگـار کــوثــرم ** ای قــرارم، بـی قــرارم (۲)

************* بند دوّم *************

از غم تـو، بـین در آذرم (۲)               کـن تـــأمّــل، ســـایـــۀ ســر

کهـنـه جـامـه آورم ** من بـجـای مــادرم** ای قـرارم، بی قـرارم (۲)

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک۷                        (به سبک: بـا وفـا عـلمـدار لـشـکرم)

نازنـین بـرادر حسینِ من (۲)            سبطِ مصطـفی نـورِ عـینِ من

مـرو تا که چون گـل ببویـمت            بــیــا تـا غــم دل بـگــویـمـت

************* بند دوّم *************

می‌روی چو جان از برابرم (۲)            خـواهــرت بـمـیــرد بــرادرم

از این پس نشان از که جویمت            بــیــا تـا غــم دل بـگــویـمـت

**شعر از: صابر همدانی**

********************************************

پخش سبک۹                      (به سبک: عباسم ای تو آب آور من)

رفتی از دستم ای همسفرم، بین چشم ترم (۲)           هجران تو زد بر دل شررم، خون شد جگرم

من جایِ مادر، ای جانِ خـواهر، گـشـتـم بـر اکـبـر تـو

هـمرهـم بنگـر، با حـال مضطر، می‌آیـد دخـترِ تو (۲)

*************** بند دوّم ***************

زینبِ من رو کن سویِ حرم، نیکو سیَرم (۲)           از داغِ اکـبر نور بصرم، خـم شد کـمرم

چـون گـل پـرپـر، افـتـاد از پـیـکــر، دستِ آب آور تـو

مـی‌زنـد آذر، بـر جــانـم یـکـسـر، آهِ آن یــاورِ تـو (۲)

** شعر از: مجرد همدانی **

********************************************

پخش سبک۱۲                     ( به سبک: یا ابوفاضل، ساقیِ طفلان)

خیمه‌ها سوزد، کربلا غوغاست (۲)            خون جگر زینب، زین غمِ عُظماست

محـشـر کـبـری، از سـتـم بر پاست            آه و واولیلا، عصر عاشوراست(۲)

*********** بند دوّم ***********

سرها بر نیزه، چون ماهِ انـور (۲)            افـتاده بـر خـاک ، تـن‌هایِ بـی‌سـر

زیـنـب کــبـری، شـده خـون جـگـر            نغـمـۀ طفلان، آه و واویلاست (۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک۱۶                          (به سبک: شهِ دیـن به هـمرهِ یاوران)

به کجا روی، ز برم به کجا (۲)            مـن و عـتـرت تـو بـه کــربـلا

بـه فــراق رویِ تــو مــبــتــلا            شـوم از جـفـای عـدوی تو(۲)

********** بند دوّم *********

بـده مـهـلـتم، رسم از قـفـا (۲)            بـــرســـانــم آب روان تـــو را

ز گــلاب دیـــدۀ پــــر بُـــکـــا            نگـرم دوباره چو روی تو (۲)

**شعر از: مرحوم فرخ**

********************************************

پخش سبک۲۲                       (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم)

خدا حافـظ ای خـواهـر دل غـمیـنـم            دگــر مـن گـل روی تـو را نـبـیـنـم

پس از این به خـون گـلـویم نـشیـنم            حـلالـم نما خواهـرا جان مـادر(۲)

********** بند دوّم *********

نگر زینبِ تو چـسان بی‌قـرار است            ز داغت برادر بسی دل فکار است

ز فکر فـراق تو در احـتضار است            چه سازم از این داغ عظمی برادر(۲)

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک ۳۸                        ( به سبک: ابـوفـاضل ای میـرِ لـشـکـر)

حلالم کن ای، جان خواهـر (۲)            نـبـیـنـم تـو را چــون کـه دیـگـر

به طـفـلان پس از این تو بـاشی            به غم های هجران تو یاور (۲)

********** بند دوّم *********

مـرو ای بــرادر به مـیـدان (۲)            که جر تـو پـنـاهـی حـسین جـان

نـبـاشــد بــرایـن جـمـع طــفـلان            چه سازم من از داغ هجران(۲)

**شعر از: ناصر زارعی**

********************************************

پخش سبک ۳۹                            ( به سبک: حسین جان برادر بـبین حالِ زارم)

خــدا یــارت ای خـواهــر بـا اراده            پی قـتـلِ من بین، که دشـمن سـتاده

به مـن قـوم بـیـگـانـه مهـلـت نـداده            رسیده زمـان وداع تو خـواهـر(۲)

********** بند دوّم *********

بـبـین زیـنـبـت سـر به زانـو نهـاده            کـه در فـکـرِ یـاریِّ طـفـلان فـتـاده

فـلک بـاب محـنت به رویم گـشـاده            چه سازم من از داغ هجران برادر(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۱                      ( به سبک: جسم شه دین روی خاک گرم میدان)

شاه شهیدان بهر جنگ قـوم عـدوان            تنها به میدان می‌رود با کام عطشان

دنــبـــال مـــــولا            گـردیــده غــوغـا

گوید برادر چون کنم با این یتیمان؟            جانا نظر کن حالت غمدیده طفـلان

********** بند دوّم **********

نـاگه صدای آشـنـا آمـد به گـوشـش            بُرد از کف آن شه قرار و صبر و هوشش

کای جان خواهر            مــهـــلاً بــــرادر

تا بار آخر بیـنـمت ای شـاه خـوبان            زینب فدای غربت تو ای حسین جان

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک۴۴                               ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم)

شه دین گفتِ با خواهر(۲)            کـه ای مــحـبــوبــۀ داور

رســیــده لـحــظـــۀ آخــر            زِ من بگذر خدا حافظ (۲)

********** بند دوّم *********

بگـفـتـا زیـنبِ نـالان (۲)            که ای بی‌کس برادر جان

شود خواهر تو را قـربان            برو خواهر خدا حافظ (۲)

**شعر از: حسین مظلوم**

********************************************

پخش سبک۴۶                                 ( به سبک: ای ساقـیِ فـداکـار ...)

در مــقــتــلِ شـهـــادت، « آهـــســتـه رو بــــردار » (۲)

تــا حـنـجـرت بـبـوسـد، « خـواهـر به جـای مـادر » (۲)

ای یــاور غــریــبــان            ای نازنین حسین جان(۲)

********** بند دوّم *********

یـک جـا فــتـاد بـر خـاک، « نـعــشِ عــلـی اکــبــر» (۲)

یک جا چو لاله خـونـیـن، « عباس و عون و جعفر» (۲)

خـون شد دلِ عـزیزان            ای نازنین حسین جان(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۸                 (به سبک: به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی)

زِ خیمه می‌رود به میدان شهِ تشنه کامان (۲)           به گردِ او مخدّراتِ حرم مات و حیران

گرفـته زینـبـش سر راه آن شاه خـوبـان           بُوَد وداعِ آخـرینِ حسین و عـزیزان (۲)

********** بند دوّم *********

سکـینه گفـته با پدر با دو چشمان گریان           مرو که بی‌تو می‌رود از تنِ عالمی جان

و یا بیا به شهر یثرب مرا باز و گردان           بُوَد وداعِ آخـرینِ حسین و عـزیزان (۲)

**شعر از: صابر همدانی**

: امتیاز
نقد و بررسی

توضیح مهم: بر اساس روال معمول سایت به دلایل: ۱ــ تطابق بیشتر اشعار با روایات معتبر ۲ ــ رعایت بیشتر اصول و فنون شعر همچون رعایت قافیه و ... ۳ ــ رفع ایرادات یا ابهامات معنایی و محتوایی؛ در اشعار بالا نیز تغییراتی داده شده و اصلاحاتی صورت گرفته است اما با توجه به توافق با شعرای محترم و دست اندرکاران اشعار سقائی؛ در این مورد خاص « اشعار سقائی» از  ذکر ریز تغییرات و اصلاحات صورت گرفته خوداری شد.« لازم به ذکر است که سبک سقائی مربوط به هیأت های عزاداری همدان است که در سال ۱۳۹۰ به عنوان اثر معنوی استان همدان ثبت ملی شد»